آرامش
به دیدارت نمی آیم
که هر دیدار
بهانه ای می شود برای دلتنگی
وقتی من آن قدر عاشقم
که در تلاقی با چشم های تو
تمام سلول هایم به حرف می آیند
وتو آن قدر خسته ای از شنیدن حرف های دلم
که من از چشم های پر ستاره ام احساس شرم می کنم
مگر حرارت کوره انتظار
چند هزار درجه است ؟
که من وقتی به دست های تو می رسم
گرمای دستت به من آرمش میدهد
چه فایده حتی آرمش از من گرفتی ......
نظرات شما عزیزان:
هیچ گاه
برای دیدارت
زمان تعیین نمیکنم...
شاید ساعت حسادت کند و خواب بماند...
upam
.gif)
پاسخ:چشم عزیزم حتما سر میزنم
یادت را از من نگیر....
بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی هایم کم نیست...
پاسخ:لایک گلم
بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی هایم کم نیست...
پاسخ:لایک گلم
دلم یک غریبه می خواهد
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هـی حرف بزنم
...
و بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه..
انگار نه انگار!!
ــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
پاسخ: لایک متن زیبایی بود ممنون گلم سر زدی
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هـی حرف بزنم
...
و بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه..
انگار نه انگار!!
ــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
پاسخ: لایک متن زیبایی بود ممنون گلم سر زدی
tarane 

ساعت12:12---10 تير 1393
الهی داداش.gif)
.gif)
پاسخ:ممنون سر میزنی
.gif)
.gif)
پاسخ:ممنون سر میزنی